mohamad parsamohamad parsa، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره
مامانی پارسامامانی پارسا، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه سن داره
بابایی پارسابابایی پارسا، تا این لحظه: 45 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
ازدواج مامان و باباازدواج مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

محمدپارسا جان

سلام سلام به زودی برمیگردیم

کارهایی که تو هفت ماهگی کردی

1393/2/17 22:52
843 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر قشنگم امروز هشت ماهه شدی و میخوام برات کارهایی رو که تو ماه قبل انجام دادی رو بنویسم هشت ماهگیت مبارک عسلم

 چند کلمه واسه خودت حرف میزنی مثلا میگی باااااباااااا ومااااااامااااااا و ددررررر ااااااااباااااا

 تازگیها خیلی به انگشت اشارت علاقه پیدا کردی و همش با اون کار میکنی و یک چیزی رو که میخوای دستت بگیری با انگشت اشارت اول میکشی سمت خودت بعد برش میداری و خلاصه اینکه هر چیزی رو با انگشت اشارت لمس میکنی و با همون انگشت تو چشم هر کی باشه از جمله پرنده و ادمها و بچه و عروسک میکنی و اینکه اگه کوچکترین اشغال یا مویی روی زمین باشه اینقدر با اون انگشتت با هاش بازی میکنی و اینور اونورش میکنی تا مجبور میشم میام از روی زمین برش میدارم

 به تبلیغات ماهواره ای وtvعلاقه خاصی داری و تا پخش میکنن مخصوصا تبلیغ پوشک مای بی بی ومولفیکس مشغول هر کاری که باشی بر میگردی و نگاه میکنی حتی اگه خوابم باشی بیدار میشی

 بابایی وقتی از سر کار میاد خونه وکلید میندازه بدر سریع میفهمی روتو میکنی به سمت در تا بابایی بیاد تو و همچین که صورت بابایی رو میبینی ذوق میکنی و جیغ میکشی و میخندی و اینقدر با دست میکوبی رو دلت تا بابایی بره دست صورتش رو بشوره و بیاد بغلت کنه ووقتی بغلت کنه خیلی خوشحال میشی و به من و نیلوفر نیشخند میزنی

هروقت میخوایم بریم بیرون و من لباس میپوشم خوب دقت میکنی ببینی توروهم با خودم میبرم یا نه وقتی بفهمی میخوام ببرمت کلی دست وپاتو تکون میدی و ذوق میکنی ووقتی بفهمی نمیبرمت میزنی زیر گریه و اگه بخوام ببرمت بغلت میکنم و میگم بای بای کن و تو هم تند تند دستت رو به علامت بای بای تکون میدی

 بابایی و من بغلت میکنیم و شما روی پات می ایستی وتند تند پا میزنی و جدیدا هم که میخوای بخوابی میزارمت تو تختت و کامل دمر میشی و بعد میخوابی واینکه نیلوفر دختردایی بابایی چندتا جوجه و اردک خریده و شما از جوجه ها نمیترسی انگشت میکنی توی چشمشون ولی از اردک ها بشدت میترسی و گریه میکنی ولی اگه بگیری از ترست سفت فشارشون میدی

خوب حالا میریم سراغ عکسات

اینجا من و نیلوفر شما رو گذاشتیم توی سینک ظرفشویی آب بازی میکردی

اینجا هم سر میز غذا هستی تند تند محکم با دستت میکوبی رو میز و حسابی کیف میکنی

پسر عزیزم فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست تا تلخي نباشد شيريني نيست و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد خواهي ديد ، آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند...... خوب گلم فعلا بای بای バイバイ のデコメ絵文字ねこ+バイバイ のデコメ絵文字 バイバイ のデコメ絵文字 バイバイ のデコメ絵文字

 
پسندها (1)

نظرات (0)