mohamad parsamohamad parsa، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
مامانی پارسامامانی پارسا، تا این لحظه: 37 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره
بابایی پارسابابایی پارسا، تا این لحظه: 45 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره
ازدواج مامان و باباازدواج مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه سن داره

محمدپارسا جان

سلام سلام به زودی برمیگردیم

عكسايي از خوابيدن جوجه ما

1392/11/27 16:13
304 بازدید
اشتراک گذاری

پسر عزيزم شما تو اين عكسها 67 روزه وحاضرت كردم بريم خونه مادربزرگ بابايي كه يك دفعه ديدم خوابت برد فداي اون خوابيدنت بشم كه اينقدر ناز خوابيدي

                                                

وحالا عكسهاي71 روزگيت اين عكسارو از تو پشه بندي كه شكل چادر مسافرتي هست ازت انداختم اخه چند روز قبلش شما كنار من خوابيده بودي و حدود ساعت پنج صبح بود كه ديدم داري نق نق ميكني اولش فكر كردم گرسنت شده پا شدم بهت شير بدم كه يك دفعه ديدم روي تنت پراز مورچه شده نميدونم مورچه از كجا اومده بود داشت شما رو ميخورد منم كلي ترسيده بودم تند تند مورچه ها رو از روت بر ميداشتم وميكشتم بعد بابايي رو بيدار كردم و بابايي هم ميخنديد و ميگفت پسرم از بس خوش مزه هست مورچه ها بهش حمله كردن و گفت خوبه صبح بيدار ميشديم و ميديديم محمد پارسا نيست وبعد از تو لونه مورچه ها پيداشت ميكرديم و بعد كلي با هم خنديديم و فرداي اون روز من رفتم برات پشه بند خرديدم و ديگه شبا اون تو ميخوابيدي وبابا بزرگ هم اومد دور تا دور خونمون رو گچ گرفت كه ديگه مورچه نياد سراغت هر چند كه بازم اون گچ ها رو سوراخ كردن و اومدن بيرون و از تو سوراخهاي پشه بند رد شدن و بازم اومدن سراغت ما هم ديگه مجبور بوديم شما تو اتاق خودت تو تختت بخوابونيم ولي بابايي ديگه حساب مورچه ها رو رسيد و سم ريخت تو لونشون و ديگه از خونه ما رفتن ما نميخواستيم اذيتشون كنيم ولي خودشون خواستن ديگه ما بخاطر شما مجبور شديم ديگه

 

پسندها (1)

نظرات (0)